شرکت معدنی دماوند در مسیر ورشکستگی| سهام کدما کمر سهامداران را شکست!

به گزارش بورس نیوز، سهام یک شرکت معدنی بورسی که با تسهیلات بانکی و کمکهای مردمی فعالیت میکند، دقیقا چه جذابیت و سودی برای سهامداران خواهد داشت؟ شرکتی که هزینههای اداری اش از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۴۰۱ بیشتر از سود خالص است، چه ارزشی برای اقتصاد کشور خلق خواهد کرد؟ آن وقت میگویند چرا سهامدار در این گونه شرکتها و صنایع سرمایه گذاری نمیکند؛ خب معلوم است در این شرایط اقتصادی که مردم غرق در تورم بیش از ۵۰ درصد هستند و بازارهای دیگر سال به سال رشد میکنند، نمیآید بر روی سهام شرکتی که P/E گذشته نگر ۴۰ واحدی دارد، سرمایه گذاری کند!
این قدر پول مردم را آتش زدید، چه نتیجه مثبتی داشت؟ با مدیریت نادرست، هزاران فرصت سرمایه گذاری، طرح توسعهای و درآمد زایی را نابود میکنید و در مقابل، انتظار دارید سهامدار با شرایط سخت اقتصاد و معیشت، اندک سرمایه باقی مانده خود را که آن را هم از بازارهای موازی به دست آورده وارد بورس کند و سهام این شرکت را بخرد! ضرر و زیان سهامداران را چه کسی به گردن خواهد گرفت؟ اوضاع بنیادی شرکت که اصلا جالب نیست؛ از طرف دیگر، سقوط قیمت سهم کدما ضربهای به سهامداران زد که به این راحتی جبران نمیشود و برای سر پا شدن شرکت باید متوسل به دعا شد.
حتما برایتان سوال است "مگر شرکت بورسی در ایران وجود دارد که با وام بانکی، هزینههای اداری و عمومی خود را پرداخت کند؟ " بله، وجود دارد! معدنی دماوند با نماد کدما شرکتی است که با وجود تسهیلات بانکی با بهره بسیار پایین، تامین مالی از سهامداران متضرر، امتیازات، اکتشافات و حداکثر ظرفیت عملی تولید باز هم نمیتواند سود کافی بسازد! شرکتی را که هزینههای خود را به سختی پوشش میدهد و DPS ناچیز دارد، وارد بورس میکنند و قیمت آن را با رشدهای عجیب و غریب به اعدادی میرسانند که سهامدار را خانه خراب کنند.
شرکت معدنی دماوند در سال ۱۳۶۲ تاسیس شد که در زمینه اکتشاف، بهره برداری و تولید مواد معدنی، دست و پا شکسته فعالیت میکند. محصولات اصلی این شرکت شامل کنسانتره سرب و تراورتن میباشد که تولید آن توسط کدما نوسانات بسیار زیادی را به همراه دارد؛ به طوری که ممکن است مقدار تولید شرکت نصف سال قبل باشد! معدنی دماوند در سال ۱۳۷۸ عنوان سهامی عام گرفت و به بازی تامین مالی وارد شد. در واقع چاق کردن سهام کدما طی این سالها و قالب کردن آن به سهامداران در سقف تاریخی (ATH) و بزرگ شدن حباب این شرکت کوچک، از همان سال ۷۸ آغاز شد.
شرکت معدنی دماوند در معرض درون پاشی!
شما به شرکت بورسی که فقط ۹۲ میلیارد تومان ارزش ویژه دارد، چه میگویید؟ بله، درست خواندید؛ شرکت معدنی دماوند با ۱.۵ همت ارزش بازار، فقط ۹۲ میلیارد تومان ارزش ویژه دارد که واقعا دردناک است، نه برای مدیران و حقوقیهای شرکت، بلکه برای سهامداران خردی که فرصتهای از دست رفته با پتانسیل چند صددرصد سود را بخاطر حمایت از تولید و کسب سود از بازار مثلا سالم و مولد بورس زیر پا گذاشته و سهام کدما را خریدهاند. در سال مالی ۱۴۰۳، سود خالص شرکت معدنی دماوند ۴۵ درصد سقوط کرده و حتی اگر بخواهد کل آن ۳۷ میلیارد تومان سود را بین سهامداران تقسیم کند، ۱۴۹ تومان بیشتر DPS دست سهامدار را نخواهد گرفت که نسبت P/D به ۱۰ واحد خواهد رسید. حال، شما فرض کنید چه اتفاقی میافتد اگر شرکت بخواهد زیر ۵۰ درصد سود سالانه تقسیم کند!
کلاهبرداری که شاخ و دم ندارد؛ این ضررها به جیب همان کسانی میرود که از نابودی شرکتها و آتش زدن پول دیگران لذت میبرند! سود خالص شرکت در سال ۱۴۰۳ به ۳۳.۶ میلیارد تومان رسیده است که نصف این سود در سال ۱۳۹۹ (۵ سال قبل با فرض تورم واقعی سالانه ۸۰ درصد) شناسایی شده بود که نشان میدهد هیچ روند رو به رشدی در سودسازی وجود ندارد. شرکت معدنی دماوند در سال ۱۳۹۳ دقیقا ۹ درصد سود خالص، هزینههای اداری و عمومی داشته است؛ این نسبت در سال ۱۳۹۶ به میزان ۴.۳ برابر و در سال ۱۴۰۰ حدودا ۲.۵ برابر میباشد.
هزینههای اداری، پاشنه آشیل معدنی دماوند
شرکتی که نتواند به اندازه هزینههای اداری و عمومی، سود خالص بسازد، جایی در بورس ندارد و هیچوقت نمیتواند برای ۲ میلیون و ۶۶۷ هزار نفر سهامدار خود بازدهی داشته باشد. هزینههای اداری و تشکیلاتی شرکت معدنی دماوند از سال ۱۳۹۰ تا به الان ۳ هزار و ۳۳۳ درصد رشد کرده و به ۱۰.۳ میلیارد تومان رسیده است که نشانگر رشد فزاینده هزینههای اداری میباشد. اگر نرخ تورم را در بالاترین میزان خود در نظر بگیریم، حدودا ۵۰ درصد منطقی به نظر میرسد. چرا افزایش هزینهها باید از تورم هم بیشتر باشد؟ مگر در این شرکت چه خبر است که سالانه ۲۵۶ درصد هزینههای اداری و عمومی را رشد میدهند؟
میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) شرکت ۲۸.۳ درصد است. مردم در صف بانکی ایستادهاند تا بتوانند یک وام کوچک ۲۳ درصدی (شاید هم بیشتر!) بگیرند، آن وقت معدنی دماوند با تسهیلات ۱۶.۳ درصدی و هزینه سرمایه ۲۸.۳ درصدی هم نمیتواند تولید خود را افزایش داده و سود بیشتری به سهامداران پرداخت نماید! نسبت قیمت به سود تقسیمی شرکت در سال گذشته ۱۴۲ واحد بود که نشان میدهد زیر یک درصد سود سالانه به سهامدار تقدیم میشود؛ به طور مثال، اگر یک میلیون تومان بر روی سهام این شرکت سرمایه گذاری میکردید، فقط ۷ هزار تومان سود سالانه نصیبتان می شد که در این شرایط رقمی به حساب نمیآید. با این اوضاع بنیادی، جذابیتی برای کدما میماند که سهامداران را بخواهد در این شرایط اقتصادی به سرمایه گذاری ترغیب کند؟
سرمایه سهامداران "کدما" پنج ساله، یک پنجم شد
بازده مورد انتظار شما از سهام یک شرکت چه قدر است؟ صد درصد؟ هزار درصد؟ یا ۱۰ هزار درصد؟ باید بدانید قیمت سهام کدما طی ۲۴ سال به میزان ۵۳۳ هزار و ۵۰۰ درصد رشد کرد که هضم آن خیلی سخت است. جدای از بررسی متریکهای فاندامنتال، زمانی که قیمت یک اوراق بهادار این میزان رشد عجیب و غریب را تجربه میکند، به جای تحلیل و سرمایه گذاری بر روی آن، باید فرار کرد! دیگر جای رشدی برای سهم باقی نگذاشتهاند که سهامدار بعد از سقوط سال ۹۹ بخواهد دوباره آن را بخرد و با این شرایط اقتصادی به افزایش قیمت امیدوار باشد. سقوط ۸۰ درصدی قیمت در این ۵ سال، پرتفوی سهامداران خرد را با زیان سنگینی مواجه کرد؛ به طوری که بازنده نهایی بورس و کل بازارها شدند.
اگر نرخ بازگشت سرمایه سهام این شرکت را به تعداد ماههای فعالیت آن تقسیم کنیم، "کدما" ماهانه ۱۸۵۰ درصد رشد قیمت را تجربه کرده که ترس ما را از سقوط قیمت و تخلیه حباب بیش از پیش مکند. اوسیلاتور RSI نزدیک به مقاومت سنگین استاتیک ۶۶ واحد است و آخرین کندل ویکلی، دقیقا زیر سقف داینامیک ابرکومو قرار دارد.
به نظر شما عجیب نیست؟ شرکتی که با تسهیلات و متوسل شدن به دعا هزینههای خود را پوشش میدهد و سودآوری ندارد، چرا قیمت سهامش باید ۵۳۳ هزار و ۵۰۰ درصد رشد کند؟ ارزش ویژه ۹۲ میلیارد تومانی، قیمت به سود ۴۰ واحدی، قیمت به ارزش دفتری ۱۶ واحدی و تقسیم سود ۲۳ درصدی که دلیل سقوط است؛ پس چرا سهامداران عمده و حقوقیهای سهم برعکس عمل کردهاند؟ حتما باید تلهای در میان باشد که سهام یک شرکت رو به ورشکستگی را با ارزش معاملات یک میلیارد تومانی به مردم در سقف قیمت میفروشند!
سهامداران، فرو رفته در باتلاق تحلیلگران
اگر نسبت نقدینگی جاری یک شرکت به یک واحد کاهش پیدا کند، برای ما معنای ناترازی و ناتوانی شرکت در پرداخت بدهیها و پوشش ریسکهای نقدینگی را میدهد. باید در جریان باشید که این نسبت در شرکت معدنی دماوند ۰.۶ است! آن وقت شما به عنوان یک کارشناس تحلیل، در کانال تلگرامی خود به سهامداران پیشنهاد خرید سهام این شرکت را میدهید؟ شما که با اصطلاح P/E فوروارد بازار را به خاک و خون کشیدهاید و هر روز یک حمایت جدید برای قیمت رسم میکنید، حداقل به جای کدما، شاخص سازهای دلاری بورس را پیشنهاد بدهید تا اگر فردا روزی بازار منفی شد، کمتر به اعتبارتان لطمهای وارد شود و سهامداران را بیش از این متحمل زیان نکنید.
با تعدیل ۴۰ درصد از نیروها نمیتوانید مشکلات مدیریتی را پنهان کنید!
شرکتی که هر سال به بهانه افزایش تولید و فروش از بانک وام میگیرد و ۱۵۰۰ میلیارد تومان ارزش بازار دارد، باید ۳۴ نفر پرسنل داشته باشد؟ خجالت آور است، شرکت معادن منگنز ایران با ۱۶۷۰ میلیارد تومان ارزش بازار به عنوان رقیب، همین الان ۲۴۳ نفر نیروی انسانی دارد، آن وقت معدنی دماوند ۳۴ نفر میباشد که نسبت به دو سال گذشته ۲۶ نفر را هم تعدیل کرده است. آیا واقعا یک شرکت معدنی بورسی باید ۳۴ نفر پرسنل داشته باشد؟ دیگر گفتند بهره وری را با هوش مصنوعی و کاهش هزینه ها، دوباره کاری یا هر چیز دیگری افزایش دهید، اما نه به این شدت که ۴۰ درصد از تعداد کل کارکنان شرکت را طی دو سال از کار بی کار کنید و فقط با ۳۴ پرسنل به بهره برداری از ۴ معدن بپردازید!
اصلا تعداد کارکنان شرکت را کنار میگذاریم؛ میانگین دستمزد ماهانه، ۶۶.۵ میلیون تومان برآورد میشود که بعید است به همه پرسنل این میزان دستمزد را پرداخت کنند، اما اگر پرداخت کنند هم مشکلی نیست؛ زیرا شاخص بهره وری منابع انسانی (Hcroi) به صورت میانگین ۸۰ درصد سالانه رشد میکند که نشان میدهد پرسنل نقشی در ضعیف شدن شرکت ندارند! این مدیریت است که باید به فکر اکتشافات جدید، افزایش استخراج، سرمایه گذاریهای مولد، ایجاد طرحهای توسعهای و گسترش بازار فروش باشد، وگرنه سهامدار و پرسنل شرکت به غیر از حمایت، اعتماد و صبر هیچگونه آسیبی به این شرکت معدنی نزدهاند.
حرف آخر
زمانی که قیمت سهام یا سودآوری یک شرکت بزرگ شاخص ساز و دلاری اندکی افت میکند، سریعا با استرس فراوان در صف فروش قرار میگیریم و قصد فرار داریم، آن وقت برخی از افراد طوری از پرواز قیمت یا ارزندگی کدما حرف میزنند که انگار نوستراداموس بازار هستند! تا کی قرار است خودمان را گول بزنیم؟ تا کی قرار است مدیران، سهامداران عمده و مسئولان، ما را قربانی سودهای ویژه خودشان کنند؟ عزیزان باور بفرمایید اگر قرار بود یک شرکت ۴۲ ساله، نقشه راه (Roadmap) درست و حسابی و مدیران توانا داشته باشد و برای سهامداران واقعا سود بسازد، وارد بورس نمیکردند و با کمترین درصد عرضه اولیه میکردند تا سودی نصیب ما سهامداران خرد نشود!
با توجه به شرایط رسانهای و مسئولیتی که در قبال سهامداران و مخاطبان عزیز پایگاه خبری-تحلیلی بورس نیوز داریم، از پیش بینی نرخ جهانی کانه ها، قیمت سهم و EPS شرکت پرهیز شده است.
هادی بهرامی_ پژوهشگر بازار سرمایه



